مربیآموز

قصه راهپیمایی ۲۲ بهمن

قصه راهپیمایی ۲۲ بهمن
قصه راهپیمایی ۲۲ بهمن
قصه راهپیمایی ۲۲ بهمن مربیآموز
انتشار شده در 1396/11/7 با 100 بار مشاهده
دسته بندی: 

روز بیست و دوم بهمن ماه بود و مهنا کوچولو با مامانش رفته بود راهپیمایی.

توی اون شلوغی خیابون ها برا مهنا سوالی پیش اومد و از مادرش پرسید :مامانی ، چرا انقد مردم چمع شدن اینجا؟

مامانش اشاره کرد به پرچم کوچیکی که دست مهنا بود و گفت : به خاطر این پرچم دخترم .

یه روزگاری یه شاه ظالم توی ایران به مردم حکومت می کرد و آدم های خوب رو اذیت می کرد ، تا اینکه مردم اومدن توی خیابون ها و به اون اعتراض کردن و امام خمینی مهربون هم به اون مردم بی گناه کمک کرد

و کشور رو از دست ظلم نجات دادن و اون موقع بود که کشور ما پرچمش اینی شد که دستته و مردم اینجا جمع میشن و به دشمنان کشورمون اعتراض میکنن و با داشتن پرچممون نشون میدن ما عاشق کشور و پرچممون هستیم.

نویسنده : خانم شادمان

قصه دهه فجر
پروفایل
خانه
برچسب ها
جستجو