آقا کلاغه
یک سیب شیرین
از روی شاخه
انداخت پایین
خوردم از آن سیب
یک گاز با پوست
یک دفعه دیدم
آن سیب، کرموست
یک کرم بدشکل
بر روی آن بود
ترسیدم، آن را
انداختم زود
از جا پریدم
مثل پرنده
آقا کلاغه
زد زیر خنده
آقا کلاغه
یک سیب شیرین
از روی شاخه
انداخت پایین
خوردم از آن سیب
یک گاز با پوست
یک دفعه دیدم
آن سیب، کرموست
یک کرم بدشکل
بر روی آن بود
ترسیدم، آن را
انداختم زود
از جا پریدم
مثل پرنده
آقا کلاغه
زد زیر خنده