کنار گل تو باغچه
نشسته دو تا زنبور
یه مهمونی گرفتن
با حبه هاي انگور
خانوم و آقا مورچه
رد میشدن از اونجا
زنبورای مهربون
صدا زدن بفرما
شاپرک و کفشدوزک
می پریدن رو گلها
زنبورای مهربون
صدازدن بفرما
کنار باغچه حالا
زیاد شدن مهمونا
مورچه ها و کفشدوزک
زنبور و شاپرك ها
یه مهمونی گرفتن
حالا اون دو تا زنبور
منم بردم براشون
دو تا خوشه ی انگور
شعر واحدكار حشرات زنبور